روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: پنجشنبه ۱۸ مهرماه ۱۳۹۲
  روزنامه اصفهان زیبا، شماره ، صفحه هنر و ادبیات، ویژه نامه رسانه

چگونه در جشنواره فیلم کودک و نوجوان شرکت کنیم
چند توصیه برای فیلم‌دیدن در جشنواره فیلم کودک و نوجوان


این که میان این همه فیلم کوتاه و بلند سینمایی و ویدئویی و انیمیش داخلی و خارجی که در بیست و هفتمین جشنواره بین المللی فیلم کودک و نوجوان اصفهان شرکت کرده‌اند، کدام‎ها را انتخاب کنیم، سوال سختی است. ولی هر سوالی هر چند سخت، جوابی دارد. ما برای این که به شما در جواب دادن به این سوال کمک کنیم، چند راهکار ارائه می‌دهیم.

 اولین این که می‌توانید به سایت جشنواره به آدرس (icff.ir) سر بزنید، برنامه سینماها را دریافت کنید و بعد در اینترنت بگردید دنبال اطلاعاتی برای هر کدامشان. از روی این اطلاعات می‌توانید بفهمید کدام فیلم را ترجیح می‌دهید ببینید. سینما ساحل، سینما قدس با دو سالن، مجتمع فرهنگی هنری فرشچیان با دو سالن که یکی مخصوص اصحاب رسانه است و دیگری مخاطبان عام، تالار هنر، سینما سپاهان، کتابخانه مرکزی و سالن سوره مکان‌هایی هستند که می‌توانید جشنواره فیلم کودک را در آن‌ها دنبال کنید.

در 5 روز برگزاری جشنواره صد و سی و هشت اثر نمایشی در دو بخش سینمای ایران و سینمای بین‌الملل حضور دارند. آثار بخش بین الملل به دسته‌های کوتاه، نیمه بلند و بلند سینمایی و پویانمایی تقسیم می‌شوند. آثار بخش سینمای ایران هم فیلم‌های بلند سینمایی، آثار ویدئویی کوتاه، نیمه بلند و بلند و آثار پویانمایی کوتاه تقسیم می‌شوند.
یادتان باشد که فقط یک روز و نیم فرصت دارید مزه جشنواره فیلم کودک و نوجوان را بچشید. امروز (پنجشنبه) از 8 صبح سالن‌های نمایش منتظر شما هستند و این انتظار تا ساعت 22 امشب ادامه دارد. جمعه صبح سالن‌ها فیلمی نمایش نمی‌دهند و بعد از 15:30 تا 22، چهار سئانس فرصت تماشا دارید.

نویسنده: نفیسه حاجاتی

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: شنبه ۱۹ مهرماه ۱۳۹۲
  روزنامه اصفهان زیبا، شماره ، صفحه هنر و ادبیات

گزارشی از مراسم بزرگداشت ناصر طهماسب و رونمایی از کتاب زندگینامه او

آقای طهماسب، جک نیکلسون می‌دانست شما دوبلور او هستید؟!

طهماسب: مردم به من گوش داده‌اند

 

شلوغ‌ترین نشست جشنواره بود. خیلی‌ها آمده‌بودند که صدای او را از نزدیک ببینند! دور تا دور سالن چشم انداز نشسته بودیم و خیلی مهم نبود که در آن شلوغی نمی‌توانستیم سخنرانان جلسه را ببینیم چون صداها بودند که اهمیت داشتند نه چهره‌ها! چهارشنبه شب 17 مهرماه ساعت 22:30 سالن اجتماعات طبقه هفتم هتل کوثر میزبان ناصر طهماسب و جمعی از بازیگران و اصحاب رسانه و منتقدان و علاقمندان این دوبلور پیشکسوت ایران بود.

علی معلم آغازگر نشست رونمایی از کتاب «صدایی در تاریکی» بود. درباره طهماسب گفت: «خیلی از آدم‌ها خودشان به کاری که کرده‌اند واقف نیستند اما ناصر طهماسب از معدود آدم‌هایی است که خودش می‌داند چه کرده است».

ما سراپا گوش بودیم و دل توی دلمان نبود که او صحبت کند. می‌خواستیم این بار نه در سینما یا تلویزیون که از فاصله سه، چهار متری، صدای ابوالفتح خان «هزاردستان»، یوگی کارتون «یوگی و دوستان» و فرمانده کسلر «ارتش سری» را از نزدیک بشنویم و طهماسب که شروع به صحبت کرد، همه لبخند به لب، سراپا گوش بودند.

طهماسب از شرایط دوبله گلایه و تاکید کرد که باید متن وارد شود. گفت که برایش سخت است از خودش صحبت کند و بعد از خودش و مردم گفت: «اینجا که آمدم، دیدم خیلی مرا می‌شناسند. فهمیدم مردم به من گوش داد‌ه‌اند. وقتی من راست می‌گفتم مردم فهمیدند».

طهماسب به یک نکته مهم در دوبله هم اشاره کرد. نکته‌ای به نام «صدای زبان» تاکید کرد که در دوبله از زبان‌های دیگر، مهم این است که صدای زبان را هم منتقل کنند. یک نفر هر چه قدر هم که زبانش خوب باشد، خیلی سخت است که بتواند صدای زبان را در برگردان دربیاورد ولی باید این اتفاق بیافتد تا یه دوبله موفق داشته باشیم.

معلم به یکی از فیلم‌های دوبله شده با صدای طهماسب اشاره کرد و تاکید کرد که فیلم را 19 بار دیده و این باعث شده به ادبیات روسیه علاقمند شود.

نیروان غنی پور نویسنده کتاب «صدایی در تاریکی» هم در این مراسم گفت: این کتاب با توجه به تجربه چندین ساله ام از حضور در مطبوعات و بخش دوبلا‍ژ تهیه شده است. متاسفانه تعداد منابع مکتوب درزمینه دوبلاژ بسیار محدود است و آثار موجود نیز بیشتر بحث تاریخ نگاری را مطرح می کنند. بنابراین زمستان سال ۸۸ ایده نگارش این کتاب به ذهنم رسید و از سال ۸۹ نیز گفت و گو برای تهیه آن را آغاز کردم.

علی معلم در پایان نشست گفت که تعداد کتاب‌هایی که برای اهدا به حضار در جلسه آورده‌اند فقط 40 جلد است و خب به کسانی که دور میز وسط سالن نشسته‌اند هم نمی‌رسد برای همین او اول از همه کتاب خودش را برمی‌دارد و امیدوار است که کتاب به آن‌ها که دوست دارند هم برسد! جلسه که به پایان رسید، البته کتاب فقط به بازیگران حاضر دور تا دور میز رسید و آنها توانستند کتاب زندگینامه ناصر طهماسب را با امضای خود او داشته باشند.

طهماسب بعد از امضای کتاب‌ها و صحبت با دوستدارانش از سالن خارج شد. مرد هفتاد و پنج ساله دوبله ایران جلوی در آسانسور با خنده گفت: «اصفهان همه‌جاش شلوغه!». گفتیم:«آقای طهماسب این شلوغیا به خاطر شماست». لبخند زد و سوار آسانسور شدیم. «آقای طهماسب، جک نیکلسون می‌دونست که شما دوبلرشین؟!» این سوال مرد میان سال داخل آسانسور بود که آقای دوبلور با خنده و آن صدای مخملین جواب داد: «نه. فکر نکنم!»

نویسنده: نفیسه حاجاتی


روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: پنجشنبه ۱۸ مهرماه ۱۳۹۲
  روزنامه اصفهان زیبا، شماره ، صفحه هنر و ادبیات، ویژه نامه رسانه

درباره تماشای «تنهای تنهای تنها»

زندگی و صلح در فیلمی از بوشهر

اگر بوشهر را دیده باشید، آبی روشن و درخشان خلیج فارس را زیر آفتاب گرم روز و صدای دریا را در تاریک روشنای شب درک کرده باشید. اگر روی شن‌های ساحل آرام هلیله و کمپ روس‌ها قدم زده باشید و یک غروب در ساحل بندرگاه چشم دوخته باشید به خط افق وقتی خورشید آرام آرام در آبی خلیج فارس غرق می‌شود یا یک صبح به عشق دیدن طلوع، روی کشتی‌ها و لنج‌های لنگر انداخته در بندر بالا و پایین رفته باشید و سکوت و آرامش و بی‌کرانی دریای جنوب، روی لنج شناور، در عمق وجودتان نشسته باشد، وقتی می‌نشینید در سالن سینمای مجتمع فرشچیان در کنار زاینده رود بی‌آب و «تنهای تنهای تنها» را تماشا می‌کنید، لبریز می‌شوید از حس‌هایی خوب، خیلی خوب.

فیلم «تنهای تنهای تنها» سه شنبه شب از ساعت 20 تا 22 در سالن رسانه مجتمع فرهنگی فرشچیان پخش شد و برخلاف انتظارها، نشست مطبوعاتی آن تشکیل نشد.

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: دوشنبه 25 شهریورماه ۱۳۹۲
  روزنامه اصفهان زیبا، شماره ، صفحه هنر و ادبیات، صفحه هنر و ادبیات،pdfمطلب

گفت و گو با یک مدرس و نقاش

روایت‌هایی نقاشانه از میراث ماندگار اصفهان

چرا گنبد مدرسه چهارباغ سال‌هاست در حصار است؟!

 

در دو هفته اخیر چند نمایشگاه مختلف در گالری‌های شهر برگزار شدند که سه تا از آن‌ها به نمایش کارهای نقاشی با سبک آبرنگ اختصاص داشتند؛ سه نمایشگاه که برای نمایش آثار سه هنرجو و یک استاد آبرنگ، نادر مهذب نیا، در کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان، گالری مهرگان و کافه گالری زمان برگزار شدند. مهذب نیا که نقاشی را با رنگ و روغن آغاز کرده، بعد به آبرنگ روی آورده، حالا چندین سال است به تدریس این رشته در آموزشگاهش مشغول است و هنرجوهای زیادی دارد، این هفته یک مجموعه از کارهایش را برای مخاطبانش در فضایی متفاوت ارائه کرده است. به این بهانه گفت و گویی با او انجام دادیم.


تقریباً دو سال از مصاحبه قبلی‌تان با روزنامه اصفهان زیبا گذشته. آن زمان نمایشگاهی  با 40 اثر در خانه نقش داشتید. بعد از آن هم البته نمایشگاه‌های دیگری در گالری‌های مختلف برگزار کردید و این هفته یک مجموعه با 7 اثر را به نمایش گذاشتید. چه روندی را در این دو سال طی کردید؟

خیلی سطح سلیقه مردم در این سال‌‌ها متفاوت شده. قبلاً مردم کارهای رئال‌تر می‌خواستند اما حالا با نیازی که در اجتماع و نسل جوان می‌بینم این فضا بیشتر ایجاد شده که شما بی‌پرواتر رنگ‌ها را به کار ببرید. مثلاً ابیانه همیشه از نظر ما قرمز تعریف شده اما می‌شود با یک سری رنگ‌های مکمل از جمله بنفش و آبی حال و هوای فضا را به مخاطب نشان بدهیم و با رنگ‌های گرم نگاه مخاطب را به سمت و سویی که می‌خواهیم، سوق دهیم.

کارهایی که این هفته در کافه گالری زمان ارائه شده، هم این خصوصیت را دارند. همه یک تم رنگی دارند و وقتی در آن فضا قرار گرفته‌اند، با آن نور کم و فضایی که تقریباً با رنگ چوب پر شده، هماهنگی خوبی دارند. از این چیدمان خیلی خوشم آمد و دیدم چه قدر کارها می‌توانند زیباتر دیده شوند. برای همین اثر هفتمی هم که بعدا اضافه کردیم، با همین سبک رنگ تیره و خاص بود. ابعاد کارها هم بزرگ است. تاش‌هایی که توی آن‌ها خورده، قدرتمندانه‌تر و با قلم‌های درشت‌تر است.

یعنی زمانی که برای خلق اثر صرف شده، کوتاه‌تر بوده ولی خیلی هم سخت‌تر بوده چون باید قلم و غلظت‌های رنگ را روی سطح کارتان را خیلی مدیریت کنید تا بتوانید چنین کارهایی در قطع بزرگ انجام بدهید. دیگر این که برای این آثار تخفیف 30 درصدی قایل شدیم چون من معتقدم باید به سمتی برویم که اثر هنری دیگر کالای لوکس به نظر نیاد و به کالای مصرفی تبدیل شود.

 

یادم هست که سبک آبرنگ رها را انتخاب کرده بودید. این کارها هم انگار به همین سبک هستند و البته در عین حال که تاش‌های سریع قلم را می‌بینیم، جزئیات زیادی هم در کارها هست که نگاه دقیق‌تر را می‌طلبند.

درست است و حتی رهاتر از قبل هستند. وقتی به این‌ها نگاه می‌کنیم و مرور می‌کنیم یک سری آبجکت‌هایی هستند که خیلی می‌توانند به کار سادگی و روانی بدهند. مثل بازتاب یک قایق در آب. فرم‌ها همان رها بودن را دارند و تازگی رهاتر هم شده‌اند. خب نیاز بود که یک مدت بگذرد و مخاطب به این میزان درک برسد. می‌گویم یک هنرمند نباید زیاد فاصله‌ای بین خودش و اجتماع بیاندازد. هر چه قدر اجتماع رشد کند من هم به همان سمت خواهم رفت.

اگر هم به سمت مدرنیته برود، همین‌ آثار هم می‌توانند شکل‌ها و ساختارهای شکسته‌تر و مدرن‌تری پیدا کنند. این آبرنگ رهایی که الان کار می‌کنم را برای مقطع کنونی بسیار مناسب است و راضی هستم. چه بسا دو سال پیش هم می‌گفتم آن نوع کار برای آن مقطع مناسب بود. دو سال دیگر هم ممکن است همین چهارچوب‌هایی که الان دارم، شکسته شوند و تم‌ها و رنگ‌ها تغییر کنند.

قبلا برای یک آدم، یک نماد آدم یا فضایی که می خواستیم بگوییم خیس، غمگین یا شاد است، قطعا مقداری از آن حالات را استفاده می‌کردیم و به بخشی از صورت هم اشاره می‌کردیم ولی الان این کارها خالی از این هاست و فارغ از این که به صورت‌ها و حالات بپردازیم با فرم المانی و پرسوناژی که در فضا قرار می‌گیرد می‌توانیم فضا را بهتر القا کنیم.

 جالب‌تر این که وقتی رنگ را با غلظت مناسب بر می‌دارید، به محضی که قلمو روی صفحه کاغذتان قرار می‌گیرد با یک مقدار فشار کم و زیاد قلمو و یک گریز مناسب آن شخصیت درمی‌آید. من همیشه می‌گویم کم گوی و گزیده گوی چون در. دقیقا این مسئله در هنر هم هست. اگر مطلبی را بتوانم کوتاه به مخاطب بگویم، حتماً این کار را می‌کنم. دلیلی به زیاده گویی نیست و این مسئله در آثار به نمایش درآمده در زمان هم به راحتی قابل تشخیص است.

دوست دارم خودتان درباره خصوصیات ویژه کارتان بگویید.

من به دلیل این که تدریس می‌کنم و هنرجوها هم باید موضوعات مختلفی را تجربه کنند، آثار متنوعی دارم. حتی دیشب با یک قاب‌ساز بحث بر سر این موضوع بود که چه قدر نظر استاد برای هنرجوها مهم است.

او می‌گفت وقتی شما یک نمونه قاب را انتخاب می‌کنید، هنرجوها هم همه از آن سفارش می‌دهند آن قدر که پلیمر آن قاب تمام می‌شود. شما متنوع انتخاب کنید که ما مشکل نداشته باشیم! بنابراین من چون الگوی هنرجویانم هستم، نیاز است که موضوعات مختلفی را در پرونده کاری‌ام داشته باشم. اشاره ‌های مختلفی به موضوعات مختلف می‌کنم اما البته حرکت کلی یکسان است.

می‌توانم بگویم ویژگی این سبک کارها قلم آزاد است و تکنیک و حالت تاش قلمی که در کارها دیده می‌شود. موضوعات هم مردمی هستند. در کنار اینها البته انتقادات ظریفی هم مطرح می‌کنم. مثلاً در بحث صنایع دستی اصفهان یا ابنیه تاریخی. مثلاً برای من این سوال هست که چرا گنبد مدرسه چهارباغ باید سال‌ها زیر داربست باشد؟!

مثلاً در نمایشگاه اخیر وقتی رئیس شورای شهر آمده بودند، برایشان جالب بود و پرسیدند چرا به این مسئله پرداختید؟ گفتم: می‌خواستم شما ببینید و پاسخ بدهید که چه کسی مسئول است. بعد می بینم این حرکت در هنرجوهایم هم دارد دنبال می‌شود. از رودخانه خشک و سی و سه پل عکس گرفته‌اند و دارند نقاشی می‌کنند. می‌توانم برایشان یک نقطه شروع ایجاد کنم. یعنی بیان نکات اجتماعی در عین حال که تکنیک را هم ارائه می‌دهند.

اتفاقاً به مورد جالبی اشاره کردید. چون می‌خواستم بگویم ابنیه تاریخی همیشه جایگاه ویژه‌ای در کارهای شما داشته‌اند و شما روایت‌های نقاشانه مختلفی که البته حاوی اعتراضاتی هم بودند از گوشه‌های شهر ارائه داده‌اید. نگاه شما به میراث فرهنگی اصفهان چگونه است؟

ببینید، خیلی چیزها جابه‌جا شده‌اند و خود ما این تغییر و تحولات را در چند سال اخیر دیده‌ایم. من بارها مثلاً مدرسه چهارباغ یا بازار اصفهان را به دلیل اتاق‌های خاص و نوری که دارد، در کارهایم آورده‌ام. چند وقت پیش داشتم از کنار مدرسه چهارباغ رد می شدم. می‌دانید که این گنبد را بارها تعمیر کرده‌اند اما هر بار مشکلی پیش آمده. یک بار «الله»اش مشکل داشته، یک بار قطر گنبد اشتباه شده، رنگ کاشی‌ها همخوانی نداشته و ...  مدتی پیش، داشتم از کنار مدرسه چهارباغ رد می‌شدم، دیدم کارگری دارد قالب‌گیری می‌کند و ناگهان سطل دوغاب و گچش برگشت روی نیمه‌ای از گنبد که سالم بود. و من خیلی ناراحت شدم.

آنجا یک عکس گرفتم و نقاشی کشیدم. جالب این است که من در میان تابلوهایم 5 تابلوی مدرسه چهارباغ دارم  که از زاویه‌های مختلف هستند. ولی اثری که این بار خلق کردم، متفاوت است. در عین حال که ماشین‌ها دارند تردد می‌کنند و فضا را می‌بینید، در بک‌گراند، کمرنگ‌تر گنبد دیده می‌شود با داربست‌هایی که مثل قفس عمل کرده‌اند. نیمی از هویتش را ما از آن گرفتیم و نیم دیگر را قضا و اتفاق! در مورد بازار هم همین طور. بازار المان‌های قشنگی دارد.

پارچه‌های قلمکار، قلمزنی، ... الان وقتی نگاه می‌کتید، مثلاً یک آهوی بزرگ که تولید چین است و کاری به هویت ما هم ندارد وسط بازار گذاشته‌اند و لباس‌هایی که جالب نیستند. ما عادت کرده‌ایم به دیدن این بناها، حتی جوری تنظیم می کنیم که هفته‌ای یکی دو بار از داخل نقش جهان یا از کنار رودخانه رد شویم. چون بخواهیم یا نخواهیم به این‌ها وابسته‌ایم.

وقتی یک ایراد کوچک، حفاری یا جابه جایی یک سنگ را می‌بینیم، قلبمان می‌تپد که آیا این درست سرجای خودش قرار می‌گیرد؟! آیا هویت قبلی‌اش را پیدا می‌کند؟ همه ما روی این مسئله تعصب داریم. من هم سعی کرده‌ام این عرق و تعصب را در کارها نشان بدهم. که اگر گوش شنوایی باشد، این مسئله به همه یادآوری شود که اینها میراث ماندگاری هستند که برنخواهند گشت.

نویسنده: نفیسه حاجاتی

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: پنجشنبه ۲۴ مردادماه ۱۳۹۲
  روزنامه اصفهان زیبا، شماره ۱۸۸۷، صفحه هنر و ادبیات، صفحه هنر و ادبیات،pdfمطلب




یکی از مهمترین رویدادهای هنری هفته پیش رو در اصفهان، برگزاری نمایشگاه «چارسوق» است. ژیلا منانی مدیر گالری آپادنا، برای دومین بار نمایشگاهی را به بزرگترین مرکز خرید اصفهان برده است؛ نمایشگاهی که قرار است حرکت موثری در راستای آشنا کردن عامه مردم با «خرید آثار هنری امضادار معاصر» باشد.


جلال‌الدین مشمولی این بار به اصفهان دعوت شده تا صد و بیست و ششمین نمایشگاه انفرادی‌اش را با تعداد قابل توجهی اثر برای اصفهانی‌ها برگزار کند. مشمولی هنرمند پرکاری است. نمایشگاه‌های انفرادی و گروهی زیادی در شهرها و کشورهای مختلف داشته، مجری طرح نقاشی در فضای باز روستاهای ایران «خدا در روستا» بوده، داوری جشنواره‌ها و مسابقات استانی و منطقه‌ای را برعهده داشته، مدیر گروه هنری حجم سبز و موسس آموزشگاه و نگارخانه «حجم سبز» با نشان درجه یک از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده و به گفته منانی، هنرمندی است که به ماندن اثر در خانه هنرمند اعتقاد ندارد برای همین است که پرکار است و آثارش پرفروش.

...

ژیلا منانی در این باره گفت: «هدف از برگزاری نمایشگاه در سیتی‌سنتر این بود که بیشتر با عامه مردم رو به رو شویم. در نمایشگاه اول یک مجموعه کار از آقای میرزایی گذاشتیم که عامه مردم هم استقبال کردند. خیلی از کسانی که اصلاً اهل هنر نبودند کارت‌ها و بروشورهای گالری را گرفتند، به سایت مراجعه کردند و حتی از آنها سفارش هم گرفتیم. اما این نمایشگاه خیلی متفاوت است. هم از نظر چیدمان و فضا و نورپردازی قوی‌تر است و هم این که کارها خیلی خوبند، امضای یک نقاش مطرح کشور را دارند ولی در قطع کوچک و با قیمت پایین عرضه می‌شوند»

...

خلاصه این که اگر همیشه دوست داشتید یک اثر هنری امضادار از هنرمندی صاحب نام بخرید اما با قیمت‌های چند صد و چند ده میلیونی مواجه شده‌اید و ترجیح داده‌ای فقط نگاه کنید یا حداکثر عکسی با اثر بگیرید، این هفته می‌توانید به «چارسوق» بروید و یک تابلوی نقاشی با قیمت خیلی مناسب بخرید؛ تابلویی که فقط در خانه شما پیدا می‌شود، تولید انبوه نشده و امضای نقاش را هم دارد.  

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی
چهارشنبه سیزدهم شهریور ۱۳۹۲ 13:1

اصفهان زیبا/ نقاشی‌هایی که عروسک شدند


روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: پنجشنبه ۲۴ مردادماه ۱۳۹۲
  روزنامه اصفهان زیبا، شماره ۱۸۸۷، صفحه هنر و ادبیات، صفحه هنر و ادبیات،pdfمطلب


دخترها همیشه یک عروسک محبوب دارند؛ عروسک کودکی‌هایشان که اسم داشته و روی بالش‌شان می‌خوابیده و حرف می‌زده و همراه همه رویاها و خیالات کودکانه‌شان بوده. عروسکی که بابا از سفر خارجش آورد با موهای طلایی و قد 50 سانتی، عروسکی که مادربزرگ با کاموا درست کرده بود با موهای بلند مشکی، عروسک صورتی 70 سانتی با بلوز و شلوار و کلاه صورتی که بعد از یک عالمه پافشاری و گریه و زاری از پشت ویترین مغازه به اتاق دخترک دبستانی رسید، عروسک پارچه‌ای ساده که دخترک با کمک مادرش درست کرده بود و ... این «عروسک محبوب»، این «دوست خیالی» را همه‌مان داشته‌ایم. فقط اسم‌ها و شکل‌هایشان فرق می‌کند. دخترها معمولاً عروسک داشته‌اند و پسرها ماشین و تفنگ.

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: چهارشنبه 6 شهریورماه ۱۳۹۲
  روزنامه اصفهان زیبا، شماره ۱۸۸۷، صفحه هنر و ادبیات، صفحه هنر و ادبیات،pdfمطلب


اصفهان سال جدید را با رخدادهای فرهنگی هنری مختلفی آغاز کرد و می‌شود گفت شش ماهه ابتدای امسال با اتفاقات قابل اعتنایی در این عرصه رو به رو بودیم و خب یکی از پایگاه‌های فرهنگی شهر که بخش قال توجهی از این رویدادها را باعث شد، گالری آپادانا بود؛ یکی از معدود گالری‌های اصفهان است که در این سال‌ها سعی کرده هر هفته یک مجموعه  اثر هنری از یک یا چند هنرمند برای مخاطبانش ارائه بدهد. مجموعه‌هایی که گاهی خیلی خوب بوده‌اند، گاهی در حد متوسط و گهگداری هم البته نه چندان قابل اعتنا. بعد از دو نمایشگاه پرتره و سلف پرتره که در ماه رمضان میهمان آپادانا بودند، یکی از مهمترین نمایشگاه‌های شش ماهه اول امسال در این گالری نمایشگاه نقاشی و ویدئو آرت بانوان اصفهان بود.

پروین اریسیان، اکرم رفیعی، ماندانا جعفریان، فروزان منتظری، ژیلا منانی، مینو ایرانپور، مژگان رئیسی، سایه ابراهیمی، پریسا رجبیان، مولود اثنی عشری، لاله آیتی، سپیده مهرگان، پروانه سیلانی، الهام جعفری، لیلا اصفهان زاده و شیلان احمد موسی زنان هنرمندی بودند که در آثارشان را به این نمایشگاه آوردند.

ژیلا منانی با تاکید بر این که قصد دارد هر سال چنین نمایشگاهی برای زنان هنرمند اصفهان برگزار کند، درباره برگزاری این رویداد گفت: «برای این نمایشگاه، فراخوان ندادم. از بانوان هنرمند دعوت کردم. تلفن زدم و گفتم کار می‌خواهم. خیلی‌هایشان سه اثر فرستادند و بعضی‌ها هم کاری ارائه نکردند. البته تعدادی از آثار هم شبیه هم بودند که حذفشان کردیم».

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: پنجشنبه ۲۴ مردادماه ۱۳۹۲
  روزنامه اصفهان زیبا، شماره ۱۸۸۷، صفحه هنر و ادبیات، صفحه هنر و ادبیات،pdfمطلب


گزارشی از یک نمایشگاه نقاشی در گالری هامون
حرف‌هایی را که هیچ وقت نزدم، نقاشی کرده‌ام

اولین بار در نمایشگاه پرتره و سلف پرتره در گالری آپادانا، اثری از مهرنوش مقدس دیدم و چند هفته بعد نمایشگاه اختصاصی او را در گالری هامون دیدیم. یک مجموعه پرتره قابل اعتنا در اندازه های بین 150 در 100 تا 100 در 80 سانتی متر که ترکیبی از نقاشی و کلاژ عکس بودند.

مقدس درباره این مجموعه گفت: «کل ایده این نمایشگاه از یک سری اتود طراحی شروع شده است. طراحی‌هایی که من را خیلی درگیر خانواده می‌کرد. وقتی اتودها را زدم و کار کردم حس‌های زیادی  داشتند. حس‌هایی که من همیشه از نزدیکانم درک می‌کردم. از مادر پدر، خواهر یا حتی دوستی که از نظر عاطفی به من خیلی نزدیک است و احساسات او روی من خیلی اثر می‌گذارد. من آدمی هستم که اصولاً خیلی از نظر عاطفی با آدم‌ها درگیر می‌شوم. دوست داشتم حس‌هایی که از این آدم‌ها برداشت می‌کنم و هیچوقت نمی‌توانم با زبان به آنها بگویم، را خیلی بزرگتر از فکر خودم نقاشی کنم و به آنها نشان بدهم».

به گفته مهرنوش مقدس هر تابلوی نمایشگاه روایتی از یک درگیری ذهنی هنرمند با موضوعی خاص و نگاهی به موضوعی در گذشته است.

او در پاسخ به این که چرا چشم‌ها را از پرتره‌ها حذف کرده، گفت: «چشم‌ها را فقط به دلیل اینکه حالت نگاه خیلی سریع بر مخاطب اثر می‌گذارد، حذف کردم. من نمی‌خواستم حالت نگاه منظور کار را همان اول به مخاطب برساند. می‌خواستم مخاطبی که جلوی کار من می‌ایستد تک تک عناصر کار را ببیند. چون حتی سایه‌های کارم با منظور است. تعداد و حالتشان منظور خاصی دارد. دوست داشتم کل کار با دقت دیده شود».

گذشته برای مقدس خاکستری رنگ است برای همین هم هست که این مجموعه پر از رنگ‌های سیاه و سفید و خاکستری هستند. خودش تاکید می‌کند که با ثبت این دغدغه‌های مربوط به گذشته می‌خواهد از افکاری که به دورانی غیر از حال مربوطند، رها شود. او البته این را هم اضافه می‌کند که این دغدغه‌ها ریشه‌ای هستند و برای نشان دادنشان از المان درخت در کارهایش استفاده کرده است و دلیل کلاژ بودنشان هم این بوده که هیک عنصر واقعی را با تخیل نقاش‌گونه‌اش ترکیب کند و چیزی نزدیک به واقعیت خلق کند.

«مخاطبان می‌گفتند هر کاری یک روایتی دارد و از من می‌خواستند که در مورد چند نمونه از کارها توضیح بدهم و بعد حس‌هایشان را برایم بازگو می‌کردند. حس‌هایی که خیلی نزدیک به حس‌های خودم بودند». این توصیف مقدس بود از واکنش مخاطبان به کارهایش.

مقدس تاکید می‌کند که با این آثار می‌خواسته حس‌هایی را که همیشه به عزیزان و دوستانش داشته ولی هیچ وقت به‌شان نگفته را نقاشی کند و این حس‌ها را نه با زبان که با مدیوم نقاشی به گوش آنها برساند. و فراتر از این، کارها روایتی هستند از حس‌هایی که در گذشته بخشی از وجود و سازنده شخصیت هنرمند بوده‌اند.

مقدس تاکید کرد: «نمایشگاه بعدی خیلی به این فضا نزدیک باشد ولی با موضوع دیگری که شاید ریشه‌اش را در این نمایشگاه ببینید».

نویسنده: نفیسه حاجاتی

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: پنجشنبه ۲۴ مردادماه ۱۳۹۲
  روزنامه اصفهان زیبا، شماره ۱۸۸۷، صفحه هنر و ادبیات، صفحه هنر و ادبیات،pdfمطلب

گفت و گو با یک تصویرگر و مدرس دانشگاه:

این فرم طراحی خیلی به روحیات خودم نزدیک است

 

کاراکترهای زنانه‌ای که می‌شناسیمشان و خیلی هم دیده‌ایم‌شان، حالا موضوع مجموعه تصویرسازی‌های جدید آسیه ضرابی شده‌اند؛ فیگورهای آشنای زنان قدیم، زنان قصه‌ها که البته هنوز هم می‌توانید نمونه‌هایشان را در کوچه پس کوچه‌های محله‌های قدیم شهر ببینید. ضرابی در مجموعه «خاله خان باجیها» کاراکترهایی خلق کرده که هر کدام داستانی دارند. خودش می‌گوید داستان ایده اصلی مجموعه به زمانی برمی‌گردد که به عنوان دانشجوی آزاد در کلاس‌های تصویرسازی شرکت کرده و استاد خواسته بوده داستان خاله سوسکه را تصویرسازی کنند. او هم دو کاراکتر طراحی کرده اما دیگر نتوانسته در کلاس شرکت کند برای همین فضاسازی را تمرین نکرده و حالا برای کاراکترهای مجموعه فعلی‌اش هم خیلی فضاسازی نکرده است.

ضرابی درباره این مجموعه کارش می‌گوید: «قصد داشتم نمایشگاه بگذارم. تصمیم گرفتم کاراکترهایی که برای المان‌های سال‌ها کار کرده بودم را بیاورم. بعد خواستم نمایشگاهی با موضوع زن بگذارم و کارهای دو، سه سال پیشم را در نمایشگاه بگذارم. اما با مسئول گالری صحبت کردم و در آخر تصمیم بر این شد که به سراغ آن طرح‌های خاله سوسکه بروم».

این شروع ماجرای نمایشگاه ضرابی است. او اتودهای قدیمی را بازیابی و اصلاح می‌کند و یک سری طرح‌های جدید می‌زند. فرم‌ها را به هم نزدیک می‌کند و می‌رسد به ده اثر که 9 تا مربعی و یکی مستطیلی هستند. خودش تاکید می‌کند: «فرم تصویرسازی‌های من این طوری نبود مثلاً این که خطوط به هم مرتبط باشند».

ضرابی در پاسخ به این که آیا این فیگورها را به طور زنده از روی فیگور زن‌هایی که دیده زده یا ذهنی کار کرده گغت: «خیلی ذهنی‌اند. من خیلی کم کار می‌بینم شاید چون می‌ترسم که ایده بگیرم. برای بیشتر ذهنی کار می‌کنم».

آثار از طرح‌هایی با ماژیک و لاک غلط گیر روی مقوای کرافت خلق شده‌اند با بک‌گراندهایی که روی کار کلاژ شده‌اند. ضرابی تاکید می‌کند: «به سادگی گرایش عجیبی دارم. چه در فرم و چه در رنگ. رنگ تخت را خیلی بیشتر از سایه روشن دوست دارم. به مقوای کرافت هم علاقه خاصی داشتم. خیلی هم روی مقوای کرافت با ماژیک کار کرده‌بودم.  اینجا هم چون خیلی فرم بر نقش غلبه داشت در کارهایم. نمی‌خواستم رنگ وارد کار کنم. اول هم سفید در کارهایم نبود می‌خواستم فقط سیاه روی کرافت کار کنم بعد دیدم فضا خیلی گرفته شده. سفید را آوردم و دو تا کار را کنار هم قرار دادم. بازخورد مخاطبان خیلی در مورد سفید بهتر بود».

این فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد گرافیک از دانشگاه شاهد تهران، درباره موضوع کارش گفت: «زنان من خیلی زنان امروزی‌ای نیستند و خب حالت مقوای کرافت به فضای قدیمی کارم می‌خورد. چسب کاغذی را هم که به عنوان کلاژ آورده‌امم خیلی تصادفی به آن رسیدم. خیلی کارهای وصله پینه‌ای با چسب کاغذی می‌کردم البته به این شکل و شمایل نبودند. عناصر فضایی‌ام ساده‌اند. شاید اگر بخواهم مجموعه دومی کار کنم، روی فضاسازی وقت بیشتری بگذارم. دوست دارم که زنان امروزی‌تر را کار کنم. این فرم طراحی خیلی  به روحیات خودم نزدیک است».

نویسنده: نفیسه حاجاتی
یکشنبه سیزدهم مرداد ۱۳۹۲ 14:36

اصفهان زیبا| هنر هم برکت خودش را دارد

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: چهارشنبه ۹ مردادماه ۱۳۹۲
  روزنامه اصفهان زیبا، شماره ۱۸۷۱، صفحه هنر و ادبیات، صفحه ۱۰، شماره ۱۱۵،pdfمطلب
 

دختر با موهای کوتاه مدل مصری و نگاه مستقیم، پیرمرد با پیراهن آبی و نگاهی که می‌رسید به اولین میز سمت ورودی کافه‌بار، مونالیزای دفرمه، دختر خندان با موهای بنفش گوشه کادر و حتی پرتره‌ای از چندین سال بعد خانم نقاش، فقط چند نمونه از چهره‌های رنگین اکسپرسیونیستی کار دست مهری یاوری هستند که از چند ماه پیش در  چند کافه‌ اصفهان و تهران به فروش گذاشته شده‌اند.

 یک ماه و نیم اسفند 91 و فروردین 92 نمایشگاهی از این چهره‌ها در کافه گالری زمان برگزار شد. همین چهره‌ها درون قاب روی دیوارهای این گالری رفتند در حالی که یک مجموعه کارت پستالی و تعدادی از آن‌ها روی شاسی زده شده بودند و در قفسه فروش این کافه هم قرار داده شدند تا علاقمندان بتوانند بعد از دیدن نمایشگاه بنابر بودجه‌ای که دارند، چهره‌ها را  درون قاب‌ها، مجموعه کارت پستالی یا روی شاسی بخرند.

حالا چند ماه است که در قفسه فروش کافه‌های مختلف شهر می‌توانید این چهره‌ها را ببینید و یاوری هم پروژه دیگری را به سرانجام رسانده و قرار است به زودی نمایشگاهش را در یکی از گالری‌های شهر برگزار کند؛ او این بار چهره‌های بچه‌های کار را روی بوم آورده است.

کار متفاوت مهری یاوری در زمینه کسب درآمد از هنر و مجموعه جدیدش باعث شد به سراغ او بروم تا درباره نحوه متفاوت ارائه آثار و کسب درآمد از آن‌ها، مجموعه جدیدی که به سرانجام رسانده و دنیای کاری‌اش صحبت کنیم....

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی
عنوان متن تبلیغات
© نون‌ح‌‌‌